تاریخ : سه شنبه 1 آبان 1397
نویسنده : NT

بلاخره یه چیزایی داره از دانشجو شدن دستم میاد..

راستش همه میگن با تصورمون فرق داره ولی من تصورم این بود که مقاوم تر میشم و بزرگتر میشم و با چیزای جدیدی روبه رو میشم

که همه داره کم کم برام اتفاق میفته...

راستش یکم ادم خسته میشه 

دوری اذیت میکنه

ادم حس میکنه باید حقشو از عالم و ادم بگیره

تو این یه ماه انقد با این و اون بحث کردم که کل عمرم انقد بحث نکرده بودم

حس میکنم پشتوانه ای نیست و خودم باید از پس خودم بربیام

دیگخ ادم دلسوزی دورم نیست

یکم حس تنهایی دارم

شایدم خستم

زمان میدوه و من بهش نمیرسم

چقدر سریع شد یه ماه...

فعلا هدفم اینه که:

خودمو سرگرم کنم 

درسمو بهتر کنم

خودمو و اطرافیانم رو بیشتر بشناسم

 


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
برچسب‌ها: دل نوشته کامپیوتر دانشجو ,

صفحه قبل 1 صفحه بعد

آخرین مطالب

/
تجربه های جدید یه دانشجوی کامپیوتر